تولد چهار سالگي عشق مامان با تم ميني موس
امسال آنيتا مامان كلي در امر تزئينات كمك مامانش بود و از 2 ماه قبل توي دفترش ليست مهموناش رو نوشته كه البته همهآببودن!!! يعني همه رو فقط الف و ب نوشته بود ! و هر چند وقت يك بار يك سري رو خط ميزد و باز اضافه مي كرد! و هر ورز هم از من مي پرسيد مامان من 3 سال 11 ماه و چند روزم شده ؟! تا اينكه بلاخره روز تولدش رسيد و دختر مامان 4 ساله شده كه يگ جشن توي مهد كودك براش گرفتم بعد از جشن مهد كه اصلاً راضي اش نكرد همچنان نتظر جشن توي خونه بود!!!
دوستاي گلم چند تا عكس از تولد ميني موس ،ميني آنيتا را گذاشتم نمي دونم چرا امسال اصلاً نتونستم عكس بگيرم!! يك مهموني داشتيم كه خودش و بچه اش تمام مدت روي اعصابم بود توري كه هنوز هم وقتي يادم مياد دياوانه ميشم! اين چند تا رو هم بقيه گرفتن! چند تا عكس ديگه از كارت دعوت و چيزهاي ديگه مانده كه اگه وقت شد بعداً ميزارم
آب نبات ميني موسي كه براي هر كدوم از بچه ها با عكس خودش بود! عكس پشت آبنبات رو بعداً ميزارم
تل ميني و ميكي موسي كه تقريباً براي همه مهمونها كوچيك و بزرگ درست كردم! جعبه هاي پشتش هم براي گيفت مهمونها درست كردم كه توش عكس هر كس رو براش مگنت كرده بودم با پازل و جا سوييچي ميني موس و ميكي موس
ميز پذيرايي نوشيدني سرد و گرم البته وقتي عكس گرفتم كه ديگه ناقص شده بود!
ميز شام ( كتلت با سيب زميني- سالاد ماكاروني- پيراشكي مرغ- فلافل- حليم بادمجان- ظرف سبزجات خام با سس مخصوص)
كيك ميني كه اصلاً با اون چيزي كه گفته بودم درست كنه زمين تا آسمون تفاوت داشت!!
بعد از اينكه تولد تمام شد موقع خواب آنيتا ميگه مامان عجب تولدي بود!!! مرسي كه برام تولد گرفتي !من بزرگ بشم برات 4 تا تولد مي گيرم!!! ولي چقدر دور تولدم! چند روز ديگه باز تولدمه؟!!!!
يك تل ميني داشت كه توش چراغ داشت و چشمك مي زد به من گفته بود كه چراغ ها رو خاموش كن كه من بايم باهاش برقصم منم يادم رفت فرداي تولد يادش اومده بود كه تل رو نزده! ناراحت به من مي گه مامان تلم رو كه نزدم!!! برام يك تولد ميني ديگه باز بگير كه با تلم برقصم!